چرا سراغ نقش امام جماعت برای نوشتن یک کتاب رفتید؟
برای من جالب بود که ما در قشرهای مختلف از هنرمندان و دانشمندان علوم هستهای گرفته تا ورزش، سرآمدها را معرفی کردیم، اما تا به حال فکر نکردیم در یک نهاد بسیار مهم مردمی حوزهای مثل مسجد که اتفاقا است، الگو معرفی کنیم.
نهادی که اگر به گذشته آن نگاه کنیم، از پایگاههای اصلی جریان انقلاب بوده و خدمات فرهنگی و اجتماعی بسیاری به جامعه داده است. حال اگر بپذیریم که مساجد به این میزان در جامعه نقش دارند، در رأس آن روحانیونی هستند که این مساجد را اداره میکنند. پس من به این فکر کردم که ما اگر میخواهیم الگو و یکی از دستاوردهای فرهنگی را به جامعه معرفی کنیم میتواند یک امام جماعت مطلوب باشد که او را از همه جهات معرفی کنیم. من برای این کار، حاج آقا رضا مطلبی را انتخاب کردم، چراکه ایشان در قالب مسجد تحوالتی را در منطقه رقم زده که شاید کم نظیر باشد.
لطفا از ایشان برایمان بیشتر بگویید.
حاج آقا مطلبی، نزدیک به نیم قرن امام جماعت مسجد فلاح (که بعدها به مسجد ابوذر تغییر نام داد) بودند. ایشان اصفهانی هستند و آن زمان اصلا زبان ترکی بلد نبودند. در چنین شرایطی به محله فلاح تهران که آذرینشین بود، وارد شدند، آن زمان بیشتر افراد محله ترکی حرف میزدند و کمتر کسی فارسی بلد در آن بازه زمانی آنجا، منطقهای محروم بود.
حال ماجرای اینکه حاج آقای مطلبی با این شرایط، چطور امام جماعتی منطقه فلاح را قبول میکند هم جالب است. در آن زمان آقایی به نام فلاح منطقه را آباد کرده بود. او نظامی بود و حتی بعدها در نظام پهلوی نماینده مجلس شد و به صورت کلی شخصیت شاخصی در آن دوران داشت. آقای فلاح تصمیم میگیرد مسجدی بسازد و بر اساس همین تصمیم، مسجد فلاح ساخته میشود. بعد از آن آقای فلاح به دنبال امام جماعت میگردد که راهنماها حاج آقای مطلبی را به او معرفی میکنند و آقای مطلبی به امام جماعتی این مسجد انتخاب میشوند.
به نظر میرسید که نباید موفق شود، اما شد چه چیز این امام جماعت و این مسجد را برای مخاطب، خاص میکند؟
آقای مطلبی در روایتهایشان نقل میکند که ۳۷ ساله بوده که احساس میکند در حوزه ترویج انقلاب باید در یک مسجد فعالیت کند. در همان مقطع امام جماعتی مسجد فلاح به او پیشنهاد میشود. آن هم در شرایطی که آقای فلاح - بانی مسجد- ارتباط نزدیکی با حکومت پهلوی دارد و در مقابل آقای مطلبی، عالم، با تحصیلات عالی، مبارز و از یاران امام (ره) است و فعالیتهای تبلیغی نیز انجام میدهد.
از طرف دیگر از لحاظ زبانی، هیچ آشنایی برای آقای مطلبی وجود ندارد و در این شرایط به نظر میرسید که نباید موفق شود، اما حاج آقای مطلبی به مسجد فلاح میآید، پایگاه خودش را برقرار میکند و این مسجد به تنها پایگاه انقلاب اسلامی و انقلابیون طرفدار امام در آن منطقه تبدیل میشود. رفته رفته به قدری این پایگاه مهم میشود که هرچه به جریان انقلاب نزدیک میشویم یکی از محورهای اصلی راهپیمایی مردم از میدان ابوذر به طرف میدان انقلاب است و کمکم به مهمترین مسیر تبدیل میشود. جالب است بدانید وقتی انقلاب پیروز میشود، سالهای سال در سالگرد ۲۲ بهمن، مسیر میدان ابوذر به میدان آزادی مسیر شماره یک راهپیمایی بوده است، اما بعدها به خاطر اهمیت میدان امام حسین(ع)، به مسیر شماره دو و سه تغییر میکند.
نیامده بود فقط نماز جماعتی بخواند و برود
پس جایگاه حاج آقا مطلبی به عنوان یک امام جماعت وقتی به یک محله وارد شده و اینکه چگونه با مردم منطقه ارتباط برقرار کرده بسیار مهم است. ایشان اولین کاری که انجام میدهد تأسیس یک کتابخانه در مسجد است. این کتابخانه بعدها پر از کتابهای انقلابی شده و این ماجرا جریانساز میشود.
بعد از کتابخانه، آقای مطلبی شروع به انجام خدمات فرهنگی و اجتماعی میکند. ایشان در تحولات توسعهای منطقه هم نقش داشتند. حتی راهاندازی و توسعه بیمارستان ضیائیان هم مدیون پیگیریهای ایشان از مسئولان ذیربط وزارت بهداشت آن زمان است.
ایشان همه اینها را به پشتوانه رابطهای که با مردم و کسبه و صنفهای مختلف داشته و مراقبتهایی که اینطور نیست انجام میدهد به دست میآورد، صرفا که خود را امام جماعتی ببیند که آمده نماز جماعتی در مسجد بخواند و برود، بلکه با مردم ارتباط برقرار میکند، مردم منطقه فلاح خود به دیدن مردم میرود و تقریبا میدانستند که حاج آقای مطلبی در خیلی از مراسمهای زندگیشان حضور دارد، بنابراین احساس عاطفی شدیدی بین مردم قدیمی ابوذر و حاج آقا مطلبی برقرار میشود. به ویژه اینکه خلاف رویه آن زمان که جوانها عموما رفتارهایی از مسجد دفع میشدند، ایشان به جوانها بها میدهد و این امر علاقه و شور حضور در مسجد را دو چندان میکند.
این مسجد فلاحیها
از ویژگیهای مهم حاج آقا این است که مسجد اولویت اولشان است، به ندرت پیش آمده طی این سالها امام جماعتی این مسجد را ترک کرده باشد، تا جایی که وقتی حاج آقا مطلبی قائم مقام سازمان تبلیغات میشود، آقای جنتی که رئیس وقت این سازمان بودند، در جلسات بارها میگویند مسجد، برای آقای مطلبی اولویت اول است ما هر وقت جلسه داریم ایشان میگوید، جلسه به ساعت نماز جماعت مسجد نخورد، چون من باید یک ساعت قبل از اذان در مسجد باشم و این نشان دهنده میزان اهمیت و تعهد ایشان به پایگاه مردمی مسجد است.
نکته جذاب دیگر در شخصیت حاج آقا مطلبی این است که ایشان از ۵۰ سال قبل تا الان که ۹۰ سال سن دارد، سطح زندگی ساده و بیآلایشش را حفظ کرده و میگوید من باید کنار این مردم باشم. حاج آقا مطلبی هنوز که هنوز است از مسجد تا خانه پیاده میرود و با مردم ارتباط میگیرد، مردم محله هم او را دوست دارند. او عمرش را وقف مراقبتهای اخلاقی و دینی محله کرده است و این باعث ایجاد یک رابطه عمیق بین ساکنان قدیمی منطقه فلاح با آقای مطلبی شده است و حتی بسیاری از افرادی که از این محله رفتند هنوز ارتباطشان را با این مسجد حفظ کردند، در مراسمهای خاص آن شرکت میکنند، به این مسجد عرق دارند و خودشان را مسجد ابوذری میدانند. تعداد شهدا، برقراری حوزه علمیه، پایگاه بسیج فعال و به صورت کلی مجموعه فرهنگی در وهله اول و خدماتی در وهله بعدی از دغدغه این روحانی است.
احتمال ساخت مستند «رضای انقلاب»
شما تا اینجای گفتوگو در مورد تأثیرگذاری حاج آقا مطلبی به عنوان سوژه محوری کتاب صحبت کردید، حال بفرمایید شخص شما به عنوان یک پژوهشگر تاریخ شفاهی از انتخاب سوژه تا تدوین کتاب چه مراحلی را گذراندید؟
من نگاهی به تاریخ شفاهی حوزه هنری داشتم و معتقد بودم در انقلاب، حوزه هنری به عنوان یک نهاد شکل گرفته و این نهاد در رشد فرهنگی جامعه ما خیلی مؤثر بوده، این نهاد آدمهای بزرگی را تربیت کرده است و این آدمها در جامعه نقش آفرینی کردند که از شهید آوینی و مرحوم فردی گرفته تا بسیاری از هنرمندان در عرصههای مختلف را شامل میشود.
من به دنبال بررسی نقش حوزه هنری در پیش بردن این جریان بودم و یکی از شخصیتهای محوری این بررسی آقای زم بود و اینکه چگونه یک روحانی به حوزه هنر وارد شد، در این بین توجهم به آقای مطلبی که به این میزان تأثیرگذار و واسطه حضور آقای زم در حوزه هنری بودند، جلب شد. با حاج آقا مطلبی در این مورد گفتوگو کردم. بعد از آن، عدهای از دوستداران حاج آقا مطلبی نزدم آمدند و گفتند ما دوست داریم تاریخ شفاهی آقای مطلبی را ثبت کنیم و اگر ممکن است شما پای کار بیایید.
به این ترتیب، مشارکتی بین دوستداران حاج آقا مطلبی و حوزه هنری برای انجام این کار صورت گرفت و با تدبیر حوزه هنری و مشارکت گروه دوستداران، کار در دی ۹۵ کلید خورد. من در ۱۳ جلسه دو ساعته با حاج آقا مطلبی مصاحبه کردم و ایشان و خانوادهشان با روی باز پذیرای ما بودند و همه چیز خوب پیش رفت، اما زمان طولانی گذشت تا این گفتوگوها تبدیل به کتاب شود.
آن هم به این دلیل بود که من مدتی از بخش تاریخ شفاهی حوزه هنری رفتم، تا اینکه دفتر تدوین دستاوردهای انقلاب اسلامی راهاندازی شد. تحت لوای این دفتر، کتاب «رضای انقلاب» را به عنوان یک رونمایی کتاب دستاورد فرهنگی تدوین کردم، احتمالا نیز به زودی در مسجد ابوذر برگزار میشود. در ضمن ما در هر جلسه، گفتوگوی تصویری هم مستند این موضوع هم ساختهانجام دادیم و احتمالا شود، چراکه ما از ابتدا نگاهمان این بود که دو خروجی یکی در قالب کتاب و دیگری در قالب مستند شخصیت داشته باشیم.
لطفا در مورد محوریترین مسئله در کتاب و فصول این اثر توضیح دهید.
من در گفتوگویم با حاج آقا، به این مسئله ورود کردم که ایشان برای رسیدن به چنین جایگاهی چه فرآیندی را از کودکی تاکنون طی کرده است. حاج آقا مطلبی در دهه ۳۰ نوجوانی بوده که در اصفهان مراحل ابتدایی دروس حوزوی را میگذرانده. آن زمان، اصفهان علمای بزرگی داشت و در کتاب «رضای انقلاب» از نگاه حاج آقا مطلبی این علما ویژگی و ظرایف رفتاری آنها با ذکر خاطراتی دیده شده است.
فصل اول این کتاب به خانواده و وضعیت اقتصادی، اجتماعی و مذهبی و محل تولد راوی پرداخته است و خاطراتی کوتاه از دوران کودکی و نوجوانی را بازگو میکند. در فصل دوم چگونگی ورود به حوزه علمیه اصفهان و روایت جذاب و صریح ایشان از وضعیت حوزه علمیه اصفهان و علمای آن را میخوانیم. در فصل سوم به ادامه تحصیل در حوزه علمیه قم، ازدواج، سفرهای تبلیغی و حوادث نهضت امام (ره) پرداخته شده است. به منزل امام رفت و آمد داشته و جزئیاتی را ایشان دائما در فصل مشاهده میکرده که بسیار جذاب است و نهایتا آخر ورود به تهران و امامت مسجد ابوذر و گوشهای از فعالیتها در سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۹۵روایت شده است.
با توجه به بازه زمانی ۵۰ ساله روایتها، سن آقای مطلبی و حساسیت موضوعی، نگارش این کتاب را به چه صورت انجام دادید؟
حاج آقای مطلبی در جلسات مصاحبه به طور پراکنده از موارد و اتفاقات در بازههای زمانی متفاوت صحبت میکردند. من سعی کردم در تدوین و تنظیم مطالب بر اساس روند تاریخی و روایت تاریخی به آن نظم دهم.
تکرارها و مباحث غیرمرتبط را حذف کردم، پس و پیشهای تاریخی را مرتب کردم و از همه مهمتر بحث راستیآزمایی مطالب از لحاظ محتوایی و تاریخی بود، چراکه به هر حال ممکن است حافظه در بیان خاطرات، ضریب خطا داشته باشد، بنابراین ما تا جایی که توانستیم بر اساس پژوهشهایی که انجام شده است، سعی کردیم سخنان حاج آقای مطلبی را با سخنان و روایتهای دیگران و اسناد و مدارک، تطبیق دهیم.
آن قسمت از روایت که حس میکردیم که مطلبی از لحاظ تاریخ وقوع یا موارد دیگر ایراد دارد با خودشان سند درستتر مطرح میکردیم حاج آقا میگفتند، حتما میگوید و حرف ما را تأیید میکردند. ضمنا برای مستند بودن اثر، پاورقیها و ضمایمی تهیه و تنظیم شده است. با همه این احوال، بخشی از روایاتی که طرح میکنند منظرگاه و دیدگاه حاج آقا مطلبی از پدیده است و ما بر آن تحلیل نمیآوریم. در این کار جناب آقای حمید قزوینی نویسنده محترم و همکار عزیزم در حوزه هنری و از بچههای قدیمی مسجد ابوذر خیلی کمک کردند.
به عنوان حسن ختام گفتوگو، چرا عنوان «رضای انقلاب» را برای کتاب انتخاب کردید؟
ما اسمهای متعددی جزو گزینههایمان بود، خود حاج آقا مطلبی از بین این نامها، «رضای انقلاب» را انتخاب کردند. اسم کوچک حاج آقا مطلبی، رضاست و او میگوید من همه کارها را برای رضای انقلاب کردم. در حقیقت تعبیر ایشان این است که رضای انقلاب، رضای خداست، چراکه انقلاب در مسیر الهی است، پس تمام کارها را برای رضای خدا انجام داده است.
در حقیقت حاج آقا مطلبی، خیلی به انقلاب و امام علاقه دارد و هویتش را با آن تنظیم کرده است. البته ما نه تنها در مورد عنوان کتاب، بلکه در تمام موارد دیگر نیز از ایشان نظرسنجی کردیم، از جمله چینش مطالب و عکسها.
نظر شما